شیفتگان ادبیات
نمونه سوالات و قطعه های ادبی 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شیفتگان ادبیات و آدرس derakhtanehemasi2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





در این پست باز هم پاورپوینتی آموزشی تحت عنوان «تدبیر تدریس» برای همکاران محترم آماده کردم که از منبعی معتبر و موثق به نام " راهکارهای تقویت مهارت های معلمی " به قلم " فاطمه کریمی " برداشت شده است. جهت دانلود کلیک کنید.

[ یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:54 ] [ نادر محمدی ]

   واژه ی کاریکلماتور، تلفیقی از دو کلمه ی " کلمه " و " کاریکاتور " است. ناگفته نماند، این واژه نام پیشنهادی شاعر بزرگ بی نظیر معاصر " احمد شاملو " به جناب پرویز شاپور بود که مورد استقبال و پذیرش وی قرار گرفت.

   کاریکلماتورها اصولا جملات کوتاه و گویایی هستند که سراسر آکنده از تناقض ها، تضادها و تصاویرند. استفاده از دو کلمه ی متفاوت در معنی و یکسان در تلفظ یا ایجاد تضاد در موقعیت و وضعیت خاص اشیا و عناصر، شگردی برای آفرینش لطیفه های ساده تر است. این موضوع را " فروید " هم در کتاب " لطیفه و رابطه ی آن با ناخواگاه " به عنوان یکی از تکنیک های ساخت لطیفه ذکر می کند.

   کاریکلماتورها دارای معانی بسیار عمیق قلسفی و رمزگونه اند.

   پرویز شاپور، پیشگام نوشتن کاریکلماتور در ایران است. او در سال 1350 اولین مجموعه ی خود را با نام " کاریکلماتور1 " منتشر کرد و تا کاریکلماتور 6 ادامه داد. (در سحرگاه 1378/5/15 به دیار باقی شتافت و در قطعه ی 88 هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

   در ادامه ی این مطلب تعدادی از کاریکلماتورهای وی را می خوانید : (حتما ببینید. بسیار جالب اند و شاید هر کدام 3 ثانیه ای ذهن شما را به خود مشغول کنند!)


ادامه مطلب
[ یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:43 ] [ نادر محمدی ]

سلام در این مطلب براتون پاورپوینتی رو به دانلود گذاشتم که در اون آرایه های ادبی، اصطلاحات ادبی و قالب های شعری به طور مفصل توضیح داده شده اند. برای دانلود کلیک کنید.

[ یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:34 ] [ نادر محمدی ]

  وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلتها و تباهی ها همه جا شناور بودند. آنها از بیکاری خسته و کسل شده بودند. روزی همه ی فضائل و تباهی ها خسته تر و کسل تر از همیشه  دور هم جمع شدند که ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت : "بیایید قایم با شک بازی کنیم." همه از این پیشنهاد شاد شدند. دیوانگی فورا فریاد زد : "من چشم می گذارم. من چشم می گذارم. " از آن جایی که هیچ کس نمی خواست به دنبال دیوانگی بگردد، همه قبول کردند.

   دیوانگی کنار درختی چشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن. لطافت خود را به شاخه ی ماه آویزان کرد، خیانت داخل انبوهی از زباله ها پنهان شد. اصالت در میان ابرها مخفی شد، هوس به مرکز زمین رفت، دروغ گفت: " من زیر سنگی پنهان می شوم"، اما به ته دریا رفت و طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود، پنهان شد. دیوانگی هنوز مشغول شمردن بود : " هفتا د و نه ... هشتاد ... " همه پنهان شدند به جز عشق که همواره تردید داشت و نمی توانست تصمیم بگیرد. تعجبی هم ندارد، چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است.

   در همین حال، دیوانگی به پایان شمارش رسید: " نود و هفت ... نود و هشت ... " هنگامی که به صد رسید، عشق پشت یک بوته ی گل رز پنهان شد. دیوانگی فریاد زد : "دارم میام." اولین کسی را که پیدا کرد، تنبلی بود؛ زیرا تنبلی، تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود. بعد لطافت را یافت، دروغ ته دریا و هوس در مرکز زمین. یکی یکی همه را پیدا کرد جز عشق.

   او از یافتن عشق ناامید شده بود، حسادت در گوش هایش زمزمه کرد: "تو فقط باید عشق را پیدا کنی. او پشت بوته ی گل رز است." دیوانگی شاخه ای را از درخت کند و با شدت زیاد، آن را در ربوته ی گل رز فرو کرد و این کار را دوباره و سه باره تکرار کرد، تا با صدای ناله ای متوقف شد. عشق از پشت بوته بیرون آمد. با دست هایش صورت خود را پوشانده بود و از میا انگشتانش قطرات خون بیرون می زد. شاخه ها به چشمان عشق فرو شده بودند و او نمی توانست جایی را ببیند. عشق کور شده بود.

   دیوانگی گفت: "من چه کردم؟ من چه کردم؟ چگونه می توانم تو را درمان کنم؟" عشق پاسخ داد: " تو نمی توانی مرا درمان کنی اما اگر می خواهی کاری بکنی راهنمای من شو." و این گونه است که از آن به بعد عشق کور شد و دیوانگی همچنان در کنار او بود.

[ یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:18 ] [ نادر محمدی ]

زنده یاد عمران صلاحی، طنزپرداز بزرگ معاصر، درباره یپرویز  شاپور می نویسد: "من با مطالعه ی کارهای پرویز شاپور آن هارا به چند دسته تقسیم می کنم :

1- شاعرانه ها : طنزهایی که مایه ی قوی شعری دارند. مثال :

بهترین منظره ای که در زندگی ام دیده ام، در یک شب تابستانی بود که ماه از حرکت بازمانده بود و تمام ستارگان جمع می شدند و آن را هل می دادند.

2- بازی با کلمات : من زیاد با آن موافق نیستم. این قبیل نوشته ها ممکن است برای ما خنده دار باشند، ولی قابل ترجمه نیستند. مثال:

چه افتخاری بالا تر از این که دنده هایم تمام اتوماتیک است.

3- طنزهای اجتماعی : بیشتر ذهنی است. بعضی از حرف های شاپور در این زمینه قابل تعبیر و  تفسیرند. مثال :

برای آن که کسی در کارم دخالت نکند، مدتی است که اصولا کاری انجام نمی دهم.

4- وارونگی و دیوانگی : بسیار ظریفٍ شیطنت آمیز و زیرکانه اند. اکثر کارهای شاپور از این قبیل است. مثال :

به ماهی فکر می کردم، ولی فراموش کردم به آب هم فکر کنم. در نتیجه ماهی فکرم مرد.

یادآوری : برای خلق تصویر، ما معمولا از سه حالت مرسوم و عمده استفاده می کنیم :

اول، شبیه سازی که هنرمند عینا از واقعیت، تصویر می سازد. دوم، انتزاع است که هنرمند قسمتی از واقعیت را مجزا کرده و نمایش می دهد. سوم، استفاده از نماد و سمبل است.

پرویز شاپور به حالت سوم، یعنی زبان رمزگونه (خط اتصال تصاویر و کلام) بیشتر علاقه داشت.

در ادامه ی مطلب، چند نمونه ی دیگر از شاپور را می بینید.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:0 ] [ نادر محمدی ]

در زدم و گفت کیست؟گفتمش ای دوست، دوست

گفت در آن دوست چیست؟گفتمش ای دوست، دوست  /

گفت اگر دوستی، از چه در این پوستی؟

دوست که در پوست نیست، گفتمش ای دوست، دوست   /

گفت در آن آب و گل دیده ام از دور دل

او به چه امّید زیست؟ گفتمش ای دوست، دوست  /

گفتمش این هم دمی است گفت عجب عالمی است!

ساقی بزم تو کیست؟ گفتمش ای دوست، دوست  /

در چو به رویم گشود، جمله ی بود و نبود

دیدم و دیدم یکیست گفتمش ای دوست، دوست

                                                                      "معینی کرمانشاهی"

 

[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:34 ] [ نادر محمدی ]

دلا باید به هر دم یاعلی گفت                نه هر دم هر دمادم یاعلی گفت

خدا تا روح در آدم دمیده                       زجا برخاست آدم یاعلی گفت

نمی شد زنده جان مرده هرگز              یقین عیسی بن مریم یاعلی گفت

عصا در دست موسی اژدها شد           کلیم آن جا مسلم یاعلی گفت

پیمبر در شب معراج برخاست               به قصد قرب اعظم یاعلی گفت

در خیبر ز جا کی کنده می شد؟           یقین مولا علی هم یاعلی گفت

                              به فرقش کی اثر می کرد شمشیر؟

                              گمانم ابن ملجم، یا علی گفت

                                                                                      "لا ادری"

 

[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:33 ] [ نادر محمدی ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

سلامی چو بوی خوش آشنایی! در این وبلاگ علاوه بر نمونه سوالات قطعات زیبای ادبی برای تلطیف وبلاگ و دوستداران شعر نگاشته شده است.
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 51
بازدید کل : 24067
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1

  • امیر خان
  • بک لینک